جعفر خان که مشغول نوشتن تز دکترای خود در رابطه با جامعه ایرانی مقیم کاناداست بخشی از تحقیقات خود را به مغازه داران شهر تورنتو اختصاص داده است. تاکید روی این قشر از ایرانیان این شهر ناشی از سفر اخیر تحقیقاتی ایشان به تورنتو و سوالاتی است که در ذهن دانشمند ایشان حین صرف چلو کباب شکل گرفته. پس از بازگشت به دانشگاه محل اقامت خود که در یکی از دهات دور افتاده کانادا میباشد، جعفر خان این سوالات راپس از عبور ازفیلتر متدولوژی تحقیقاتی و مشاوره با تعدادی اسا تید دانشگاهی بصورت پرسشنامه تحقیقی تدوین و در معرض نظر عموم قرار داده اند. اخیرا یک نسخه این پرسشنامه بدست ما رسید. ما نیز برای اینکه سهمی در این تحقیقات مهم داشته و همچنین دین خود را به جامعه محترم ایرانیان تورنتو، بویژه مغازه داران، اد ا کنیم، در حد توان علمی خود به تعدادی از این سوالات پاسخ میدهیم. باشد که شما نیز به این امرمهم برخورد فعال نموده و جعفرخان را از فیض دانش خود بی بهره نگذارید
1. چرا در محل کوچکی که به پلازای ایرانیان شناخته میشود به فاصله ای کمتر از 30 متر دو ویدئو فروشی یکسان و یک شکل که صاحب آنهم یکنفر است قرار دارد
جواب: از ترس پیدا شدن رقیب. عملی که این صاحب مغازه انجام داده دقیقا با قانونمندی های سرمایه داری که در کتاب ادم اسمیت، اقتصاددان مشهور، درج شده انطباق دارد (فقط در ترجمه فارسی چاپ تورنتو). منتظر باشید که اگر مغازه های دیگری در آینده تخلیه شوند نیز توسط ایشان اجاره و تبدیل به ویدئو فروشی شوند
2. چرا در بقالی های این پلازا که مساحت خیلی کمی هم دارند از قصابی گرفته تا غذا فروشی، نانوائی، شیرینی پزی، میوه فروشی و انواع و اقسام تجارتهای جانبی، که حتی در فروشکاههای عظیم وال مارت هم نیست، وجود دارد. بعضی ها حتی به پارکینگ و پیاده رو هم رحم نکرده و بخشهائی از آن را پلاستیک و آجر و چوب جدا نموده وتبدیل به قهوه خانه و جیگرکی کرده و به دیگران اجاره داده اند
جواب: ممکن است ساده ترین پاسخ به این سوال این باشد که این مغازه داران محترم عقده سوپراستور باز کردن دارند. ولی ما که جرات چنین اظهار نظری نداریم دلیل این مسئله رادر توانائی زیاد و بالا بودن علم اقتصادی آنها میبینیم. درجائی که یک دختر دانش آموز ایرانی ،همانطور که رئیس جمهو دانشمند دکتر احمدی نژاد اخیرا کشف کرده اند، در خانه خود موفق به کشف و تولید انرژی هسته ای گردیده، قطعا بقالی های ایرانی نیز میتوانند و باید، همانطورکه کرده اند، مغازه های خود را تبدیل به سوپر استورهای مینیاتور نمایند. تا کور شود هر آنکه نتواند دید. در رابطه با قسمت دوم سوال هم پاسخ این است که این مغازه داران محترم تنها هدفشان از این ابتکارات ایجاد زمینه کار مستقل برای مهاجران جدید ایرانی است ونه اینکه از هر امکانی برای رقابت با مغازه های دیگر ایرانی و افزایش درآمد و سود بیشتر استفاه کنند
3. چرا تابلوها، دکوراسیون، اسم مغازه، رنگهای استفاده شده و شکل و شمایل مغازه ها و دفاتری که در محدوده پلازای ایرانیان قرار دارند خیلی بی نظم وقاعده وبدون ذره ای ذوق و سلیقه انتخاب شده بطوریکه در اولین نگاه آدم را به یاده چال حسنخان در شهر کرمانشاه می اندازد.
جواب: کار درستی انجام داده اند آقا. ما باید از هر امکانی برای نشان دادن اصالت فرهنگی و هنری تمدن باستانی و اسلامی خود در راستای مبارزه با فرهنگ و تمدن منحط و با نظم و ترتیب و مدرن غربی استفاده کنیم
4. چرا دراغلب رستورانها، مغازه ها، و دفاتر کار ایرانی به مشتری و ارباب رجوع نه تنها احترامی نگذاشته بلکه بصورت طلبکارانه نگاه می کنند. نه سلامی نه علیکی، نه از خرید شما متشکریمی ،نه دوباره تشریف بیاوریدی
جواب: یک دلیل ممکن است این باشد که اگر درست برخورد کنند مشتری راضی و خوشحال شده و نه تنها خود مشتری دائمی آنها گردد بلکه از دوستان خود نیز دعوت کند که از آنها خرید کند. البته دلیل واقعبینانه و علمی تر این میتواند باشد که انها نمیخواهند به مشتری خیلی رو بدهند که احیانا تقاضای نسیه کند
5. در مغازه ای اقلامی را به قیمت ویژه ارزان میفروختند وخیلی هم حول و حوش آن در اطراف مغازه تبلیغات کرده بودند. با خوشحالی چند عدد از آنها را برداشته و در سبد خرید گذاشتم. هنگامی که قصد پرداخت پول آنها را داشتم بطور تصادفی متوجه شدم که از تاریخ مصرف آنها تقریبا یکسال گذشته. انگارکه کشف بزرگی کرده باشم و بامید تا یید و تمجید و احیانا دریافت یک نان بربری مجانی مسئله را با مدیر مغازه که همان اطراف بود در میان گذاشتم. ایشان یک نگاه عاقل اندر سفیه بمن انداخت و گفت پس چی فکر میکنی عاشق چشم و ابروی مشتریا هستم که قیمت را پایین آوردم.
جواب: خب راست گفته. به او چه که شما جنس مانده بخری و مریض شوی. تازه تو کانادا که همه بیمه دولتی مجانی دارند. اگر مریض هم شدی برو دکتر. عوضش جنسی یک دلار سود کردی
به بقیه سوالات در فرصتی دیگر میپردازم
1. چرا در محل کوچکی که به پلازای ایرانیان شناخته میشود به فاصله ای کمتر از 30 متر دو ویدئو فروشی یکسان و یک شکل که صاحب آنهم یکنفر است قرار دارد
جواب: از ترس پیدا شدن رقیب. عملی که این صاحب مغازه انجام داده دقیقا با قانونمندی های سرمایه داری که در کتاب ادم اسمیت، اقتصاددان مشهور، درج شده انطباق دارد (فقط در ترجمه فارسی چاپ تورنتو). منتظر باشید که اگر مغازه های دیگری در آینده تخلیه شوند نیز توسط ایشان اجاره و تبدیل به ویدئو فروشی شوند
2. چرا در بقالی های این پلازا که مساحت خیلی کمی هم دارند از قصابی گرفته تا غذا فروشی، نانوائی، شیرینی پزی، میوه فروشی و انواع و اقسام تجارتهای جانبی، که حتی در فروشکاههای عظیم وال مارت هم نیست، وجود دارد. بعضی ها حتی به پارکینگ و پیاده رو هم رحم نکرده و بخشهائی از آن را پلاستیک و آجر و چوب جدا نموده وتبدیل به قهوه خانه و جیگرکی کرده و به دیگران اجاره داده اند
جواب: ممکن است ساده ترین پاسخ به این سوال این باشد که این مغازه داران محترم عقده سوپراستور باز کردن دارند. ولی ما که جرات چنین اظهار نظری نداریم دلیل این مسئله رادر توانائی زیاد و بالا بودن علم اقتصادی آنها میبینیم. درجائی که یک دختر دانش آموز ایرانی ،همانطور که رئیس جمهو دانشمند دکتر احمدی نژاد اخیرا کشف کرده اند، در خانه خود موفق به کشف و تولید انرژی هسته ای گردیده، قطعا بقالی های ایرانی نیز میتوانند و باید، همانطورکه کرده اند، مغازه های خود را تبدیل به سوپر استورهای مینیاتور نمایند. تا کور شود هر آنکه نتواند دید. در رابطه با قسمت دوم سوال هم پاسخ این است که این مغازه داران محترم تنها هدفشان از این ابتکارات ایجاد زمینه کار مستقل برای مهاجران جدید ایرانی است ونه اینکه از هر امکانی برای رقابت با مغازه های دیگر ایرانی و افزایش درآمد و سود بیشتر استفاه کنند
3. چرا تابلوها، دکوراسیون، اسم مغازه، رنگهای استفاده شده و شکل و شمایل مغازه ها و دفاتری که در محدوده پلازای ایرانیان قرار دارند خیلی بی نظم وقاعده وبدون ذره ای ذوق و سلیقه انتخاب شده بطوریکه در اولین نگاه آدم را به یاده چال حسنخان در شهر کرمانشاه می اندازد.
جواب: کار درستی انجام داده اند آقا. ما باید از هر امکانی برای نشان دادن اصالت فرهنگی و هنری تمدن باستانی و اسلامی خود در راستای مبارزه با فرهنگ و تمدن منحط و با نظم و ترتیب و مدرن غربی استفاده کنیم
4. چرا دراغلب رستورانها، مغازه ها، و دفاتر کار ایرانی به مشتری و ارباب رجوع نه تنها احترامی نگذاشته بلکه بصورت طلبکارانه نگاه می کنند. نه سلامی نه علیکی، نه از خرید شما متشکریمی ،نه دوباره تشریف بیاوریدی
جواب: یک دلیل ممکن است این باشد که اگر درست برخورد کنند مشتری راضی و خوشحال شده و نه تنها خود مشتری دائمی آنها گردد بلکه از دوستان خود نیز دعوت کند که از آنها خرید کند. البته دلیل واقعبینانه و علمی تر این میتواند باشد که انها نمیخواهند به مشتری خیلی رو بدهند که احیانا تقاضای نسیه کند
5. در مغازه ای اقلامی را به قیمت ویژه ارزان میفروختند وخیلی هم حول و حوش آن در اطراف مغازه تبلیغات کرده بودند. با خوشحالی چند عدد از آنها را برداشته و در سبد خرید گذاشتم. هنگامی که قصد پرداخت پول آنها را داشتم بطور تصادفی متوجه شدم که از تاریخ مصرف آنها تقریبا یکسال گذشته. انگارکه کشف بزرگی کرده باشم و بامید تا یید و تمجید و احیانا دریافت یک نان بربری مجانی مسئله را با مدیر مغازه که همان اطراف بود در میان گذاشتم. ایشان یک نگاه عاقل اندر سفیه بمن انداخت و گفت پس چی فکر میکنی عاشق چشم و ابروی مشتریا هستم که قیمت را پایین آوردم.
جواب: خب راست گفته. به او چه که شما جنس مانده بخری و مریض شوی. تازه تو کانادا که همه بیمه دولتی مجانی دارند. اگر مریض هم شدی برو دکتر. عوضش جنسی یک دلار سود کردی
به بقیه سوالات در فرصتی دیگر میپردازم